..........
... تقدیم به دیوار
هیس . . . گوش کن
چیزی میان پستانهایم می غلطد
چیزی شبیه زخم ِ یک بخشش
یا درد ِ حنجره ای که بر زوزه ماسیده است
یا شاید شبیه من
که در پرسه های شبانه
حجم میگیرم
از کالبَد ِ یک سقف
که دیوارهایش
تنها سهمی بی قرارداد هستند
از معجزه ای جویده شده
در کـُنج ِ سبز ِ یک ذهن
ببین
سایه ای از هاشور
بر متن آجرها
خود را حراج کرد
برای بی سایگان ِ خوشبخت ِ خانه
که با دایره ء واژگانشان توپ بازی میکنند
و گاف را
به قیمتی گزاف می فروشند
و قفل می زنند
بر درب ای که نور را
حتی به قسط
از روزن هایش وام نداد
به پرسه های تاریک ِ یک رهگذر
حالا من
به سادگی پرت شدن از پشت بام
یا گـُم شدن ِ منطق در لایه های ِ شعر
بر دستانم می نشینم
و با وارونگی ِ دود ِ سیگارهایم
در هوای ِ سرد ِ اتاق
خود را می بافم
و باز
پهلوهایم پر می شود
از خوابی پـُر از سقف
خورشید نشنود
این پرسه های آخر ِ شب است
در واپسین روزها
خورشید نشنود