31 January 2007

..........

... تقدیم به دیوار
هیس . . . گوش کن

چیزی میان پستانهایم می غلطد

چیزی شبیه زخم ِ یک بخشش

یا درد ِ حنجره ای که بر زوزه ماسیده است

یا شاید شبیه من

که در پرسه های شبانه

حجم میگیرم

از کالبَد ِ یک سقف

که دیوارهایش

تنها سهمی بی قرارداد هستند

از معجزه ای جویده شده

در کـُنج ِ سبز ِ یک ذهن


ببین

سایه ای از هاشور

بر متن آجرها

خود را حراج کرد

برای بی سایگان ِ خوشبخت ِ خانه

که با دایره ء واژگانشان توپ بازی میکنند

و گاف را

به قیمتی گزاف می فروشند

و قفل می زنند

بر درب ای که نور را

حتی به قسط

از روزن هایش وام نداد

به پرسه های تاریک ِ یک رهگذر


حالا من

به سادگی پرت شدن از پشت بام
یا گـُم شدن ِ منطق در لایه های ِ شعر

بر دستانم می نشینم

و با وارونگی ِ دود ِ سیگارهایم

در هوای ِ سرد ِ اتاق

خود را می بافم

و باز

پهلوهایم پر می شود

از خوابی پـُر از سقف



خورشید نشنود

این پرسه های آخر ِ شب است

در واپسین روزها


خورشید نشنود

9 Comments:

At 31/1/07 8:58 am, Anonymous Anonymous said...

کار روان و یکدستی ست ... اما فرم را تکرار دیدم ... پیپ قرمز

 
At 31/1/07 11:33 am, Anonymous Anonymous said...

بافتن...کار دائم دستی که از حضور همه لحظه ها لرزید
حساسیت دیوانه وار ما خون به رگ باقی نگذاشت...

 
At 1/2/07 8:37 am, Anonymous Anonymous said...

مرسی . خوشم امد. ترکیبات به جا بود . تصویر داشت
بند اولش چیزی بیشتر داشت
زنده باشید ..

 
At 1/2/07 6:05 pm, Anonymous Anonymous said...

گفتم: این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد
گفت:می باش چنین زیر و زبر هیچ مگو

 
At 4/2/07 3:34 am, Anonymous Anonymous said...

با پیپ قرمز هم عقیده ام

 
At 4/2/07 11:20 am, Anonymous Anonymous said...

salam
ziba bood

 
At 7/2/07 1:44 pm, Anonymous Anonymous said...

che dur shodei az tamami gamaat uham zadeye ma

 
At 23/2/07 7:29 pm, Anonymous Anonymous said...

سلام

 
At 12/3/07 9:03 am, Anonymous Anonymous said...

بوی جنگل
بوی دریا
بوی خاک باران خورده
بوی خوب زندگی
بیایید در این بهاربا بوی خوش بهار نارنج ها
به تما شای لبخند بنشینیم
سر شار از شادی باشید

 

Post a Comment

<< Home