..........
... تقدیم به دیوار
هیس . . . گوش کن
چیزی میان پستانهایم می غلطد
چیزی شبیه زخم ِ یک بخشش
یا درد ِ حنجره ای که بر زوزه ماسیده است
یا شاید شبیه من
که در پرسه های شبانه
حجم میگیرم
از کالبَد ِ یک سقف
که دیوارهایش
تنها سهمی بی قرارداد هستند
از معجزه ای جویده شده
در کـُنج ِ سبز ِ یک ذهن
ببین
سایه ای از هاشور
بر متن آجرها
خود را حراج کرد
برای بی سایگان ِ خوشبخت ِ خانه
که با دایره ء واژگانشان توپ بازی میکنند
و گاف را
به قیمتی گزاف می فروشند
و قفل می زنند
بر درب ای که نور را
حتی به قسط
از روزن هایش وام نداد
به پرسه های تاریک ِ یک رهگذر
حالا من
به سادگی پرت شدن از پشت بام
یا گـُم شدن ِ منطق در لایه های ِ شعر
بر دستانم می نشینم
و با وارونگی ِ دود ِ سیگارهایم
در هوای ِ سرد ِ اتاق
خود را می بافم
و باز
پهلوهایم پر می شود
از خوابی پـُر از سقف
خورشید نشنود
این پرسه های آخر ِ شب است
در واپسین روزها
خورشید نشنود
9 Comments:
کار روان و یکدستی ست ... اما فرم را تکرار دیدم ... پیپ قرمز
بافتن...کار دائم دستی که از حضور همه لحظه ها لرزید
حساسیت دیوانه وار ما خون به رگ باقی نگذاشت...
مرسی . خوشم امد. ترکیبات به جا بود . تصویر داشت
بند اولش چیزی بیشتر داشت
زنده باشید ..
گفتم: این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد
گفت:می باش چنین زیر و زبر هیچ مگو
با پیپ قرمز هم عقیده ام
salam
ziba bood
che dur shodei az tamami gamaat uham zadeye ma
سلام
بوی جنگل
بوی دریا
بوی خاک باران خورده
بوی خوب زندگی
بیایید در این بهاربا بوی خوش بهار نارنج ها
به تما شای لبخند بنشینیم
سر شار از شادی باشید
Post a Comment
<< Home