19 September 2006

بــاز


! ها

شروع شد

همین جا بود

باز شدند، باز

دو برجستگی ِ گوشتی ِ لبانت / دوباره زیبا

که دوباره بـِمیکـَم هضمت را ؟


چه شده!! ؟

! تنیدی

! کشیدی

گره کردی به دستان ِ عروسکت

به طول ِ مابین

به هوای ِ آشنائـی

به هوای ِ آرامش

پـَس ِ این همه آب

پـَس ِ این همه کوه


"بــِکِش سر انگشتانت را بر ابروان و بخواب "


تا بلند کنی

تا زمین زَ نی

تا پـَرت کـُنی

خم شوم که / شـُل کنم که / باز کنم که


چشمم ببارد

پایم بشکند

زار شوم به تو

به تو عشوه / به تو ناز

" که " نگه دار

نه / نشد

که پس اخم / پس قهر ِ شاخ شده بر خودم

: که نگویم که

تو که نیستی "

. شب مانده

. باد کرده ام

. خشک شده ام

.مصرفم بالاست

هر دو روز یکبار

این جاذبـه ء پدر سگ

پنج سانت به زمین

" .نزدیکم میکند



نم زدی !؟

که دانستی که

با هیچ / کَس / چیز

نمی آمیزم

با عـِصیانـَم حتی / حتی شب / حتی برهنه / حتی داغ

که نه حتی عضلات

میانـَم نمیگیردش

جایـَش نمیدهم

تمامـَش نمیکنم

که نفشارد پستان به دستانش

که شرمگین نشود شرمگاهم

که ننوشم / نه جز تو

که قورتَش ندهم


آرزویم بسوزد

دنده ام بشکند

نه / نشد

. نــترسیدی نبود َم را


! قشنگ تر میخندی

امشب بیا

. تمامت میکنم

11 Comments:

At 20/9/06 8:40 am, Anonymous Anonymous said...

سلام دوست من با شعر صبح به روزم
در این شعر عصیان کردی
منتظر هستم

 
At 20/9/06 10:45 am, Anonymous Anonymous said...

واقعا زیبا بود ترنجم . خیلی حس خوبی داشت

 
At 20/9/06 11:34 am, Anonymous Anonymous said...

حنجره ام تاول زده است،

از انبوه فریاد های فرو خورده در شب رسوایی عشق.

از شب دار زدن های پیاپی تا صبح.

 
At 22/9/06 11:54 am, Anonymous Anonymous said...

سلام
احساستان زیباست و بی واسطه

 
At 22/9/06 7:08 pm, Anonymous Anonymous said...

در بی کرانه ی زندگی دو چیز افسونم می کند :
آبی آسمان را که می بینم و میدانم که هست و خدا را که نمی بینم و میدانم که نیست ...

 
At 23/9/06 10:46 am, Anonymous Anonymous said...

لینک دادم بی اجازه
اجازه هست ؟

 
At 23/9/06 11:37 pm, Anonymous Anonymous said...

از لطفت سپاس /
ادامه دهید که جسارت دارید / لازم است اما نه کافی

/****

با تقدیم گل و احترام

تا دوباره

 
At 26/9/06 5:53 pm, Anonymous Anonymous said...

بند اول عالی بود و بقیه ها بیخود سینه می زندند ... خراب شد ...
با " علامتی که هم – اکنون می شنوید | تا همیشه " به روزم ... پیپ قرمز

 
At 28/9/06 12:46 am, Anonymous Anonymous said...

زيبا و شاعرانه در بيشتر جاها
خوشحالم مي بينم خودت را و ما را بسط ميدهي . داري به ذوات نزديك مي شوي و از اعراض دور

 
At 29/9/06 11:42 am, Anonymous Anonymous said...

سلام وسلام
دیگراینکه درود ودرووود.... ترنج
امشب بیا
تمامت کنم -
اما - تمام نخواهد شد

 
At 9/10/06 11:56 pm, Anonymous Anonymous said...

خواستي به أخرين ماموت هم يه سر بزن!
كوتاه نيست - سخن هنوزباقيست
www.roohesag.mihanblog.com

 

Post a Comment

<< Home